دخمل دردسر ساز
وای دخملی چقدرررررررررررر وقته که برات ننوشتم عزیزکم
ببخشید مامان درگیر تو بودم میگی نه؟گوش کن...
دو هفته ای هست که وقتی میریم خونه مامان فرشته دیگه نمیشه برگردیم جنابعالی رو باید بذارم پیشش برم مدرسه وقتی هم از مدرسه برمیگشتم بابایی و ماشین نبود که شاهزاده خانووم رو با ماشین بیاریم خونه آخه دخمل من که تاجالا پیاده نرفته جایی حالا خونمون دوتا کوچه فاصله داره هااااااا!!!
این می شد که می موندیم وقتایی هم که همه شرایط واسه برگشتنمون جور بود اونا نمی ذاشتند که دخملی رو بیاریم خونه دلتنگش میشدند.
حالا دیدی دخملی؟؟؟
امسال عاشورای اولی بود که با تو بودم دخمل قشنگم بخاطر همینم اولین سالی بود که جایی نرفتم فقط با ماشین یه دور زدیم و زووود برگشتیم تا شما مریض نشی عکسای عاشوراتم میذارم حتما.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی