سونو؟؟؟؟
سلام عسلی مامان امروز سونو بودم بهم گفت:
گفت:
گفت:
.
.
.
.
یه دخمل خوشگل مشگل ناز مامانی تو راهه(البته اون فقط گفت دختره) ساعت 11 صبح بود..
داشتم ذوق مرگ میشدم...
خوشحال بودم که سالمی برام جنسیتت فرقی نمیکرد
بعدشم به بابایی گفتم برام چی میخری تا بهت بگم چیه ؟؟؟؟؟
اونم خیلی بدجنسی کرد و گفت خودم میدونم دختره
هاج و واج مونده بودم گفتم از کجا فهمیدی؟؟؟؟
که یهو گفت یه دستی خوردی و خودتو لو دادی چقدر ساده ای دختر...!!!!!
عجب بابای ییییییییییییییییییی داری لج منو در آآآآآآآآآآآآآآآآآوردههههه.....
بعدم به مامانم و خاله خبر دادم خاله خیلی خوشحال شد اون دختر خیلی دوست داره
خلاصه منو بابایی حالا یه دخمل عزیزی داریم
اسم النا چطوره ؟؟؟؟بابات دوست نداره من واست انتخاب کردم خواستم به اسم خودم بخوره ....بابات دوست نداره این اسمو..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی